لوح دل |
|||
هفت جواب به حديث جعلى ابو بكر و عمر در باره خلافت
طلحة بن عبيد اللَّه- كه «زيرك قريش خوانده مىشد- گفت: چه كنيم با ادعاى ابو بكر و عمر و اصحابش كه او را تصديق كردند و شهادت بر گفتار او دادند در آن روزى كه تو را به اجبار مىآوردند و در گردنت طنابى بود به تو گفتند: «بيعت كن»، و تو در مقابل آنان با فضائل و سوابق خود استدلال كردى، و همه تو را تصديق كردند.
ولى بعد از آن ابو بكر ادعا كرد از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله شنيده است كه گفته: «خداوند نخواسته است نبوت و خلافت براى ما اهل بيت جمع شود». عمر و ابو عبيده جراح و سالم و معاذ بن جبل هم او را تصديق كردند؟!
سپس طلحه رو به حضرت كرد و گفت: همه آنچه گفتى و ادعا كردى حق است، و آنچه از سابقه و فضيلت كه با آنها استدلال كردى ما هم اقرار مىكنيم و قبول داريم ولى در باره خلافت، اين پنج نفر به آنچه شنيدى شهادت دادند!
در اينجا على عليه السّلام بپا خاست و از سخن طلحه به غضب آمد و چيزى را كه كتمان مىكرد فاش نمود و مطلبى را روشن كرد كه در روز مرگ عمر فرموده بود ولى مردم مقصود آن حضرت را نفهميده بودند...
ادامه مطلب ... درباره وبلاگ آخرین مطالب پيوندها نويسندگان |
|||
|